نقدی را که میخوانید، یکی از مبارزین کمونیست برای نشریه رنجبر فرستاده ولی حزب رنجبران ایران از درج آن خود داری کرد است. لذا وظیفه خود میدانیم، این نقد و مقالهی مورد نقد را به اطلاع علاقمندان برسانیم.
*****
نقد مقالهای با عنوان "درباره روابط ایران و چین" در نشریه رنجبر
مقالهای با عنوان " درباره روابط ایران و چین" به قلم "دیلم" در رنجبر شماره 182 درج گردیده است که در عام گوئی، توهین و برچسب به انقلابیون و دفاع از امپریالیسم متمرکز و حساب شده تنظیم گردیده است. نویسنده مینویسد: «از مجلس شورای اسلامی تا اکثر رسانههای پرو ترامپ آمریکایی، از مریم رجوی تا رضا پهلوی، همصدا با وزارت امور خارجه آمریکا، فریاد وطن وطن سر دادند و خطاب به مردم ایران، کجائید.... [که] قرارداد ترکمن چای دیگری را بسته است. اینبار نه با روسیه بلکه با چین.»
نویسنده طیفهای متنوعی از مرتجعین و دشمنان طبقاتی کارگران و زحمتکشان را به یاری طلبیده، تا به این فکر ارتجاعی دامن زند که هر کس در برابر چین امپریالیستی سرتعظیم فرود نیاورد، از آبشخورآمریکا تغذیه می شود.
به شیوه برچسب زنی دیلم به کمونیستهای راستین در مقاله ذکر شده توجه کنید:
«اما این طیف را بعضی از چپ های خارج کشور به دایره منحوسی تبدیل کردند. همصدا با جریانات راست پرو آمریکایی که تا بحال حتی از کلمه امپریالیسم مثل جن و بسم الله می ترسیدند و آنرا از ادبیات خود حذف کرده بودند به ناگاه چین را یک امپریالسم متعرض جنگجو در حال تسخیر ایران خواندند این گرایش به اصطلاح چپ بازماندگان گرایش رویزونیستی ضد اندیشه مائوتسه دون، ضد انقلاب چین و ضد کلیه گرایشهای مارکسیست –لنینیستی هستند که از دیر باز با نفی انقلاب چین روی خط ضد کمونیستی، ضد تشکیل حزب کمونیست عمل کردهاند. آنها زمانی انقلاب چین را چون اکثریت مردمش دهقان بودند انقلاب نمی دانستند و امروز که جامعه چین به دریای عظیم کارگری تبدیل شده است آنرا امپریالیست میخوانند."
فقط کافی است قدری به اطراف خود بنگریم تا متدولوژی سازمانهای تبلیغاتی وابسته به امپریالیسم و دولتهای فاشیستی را دریابیم. بوش رئیس جمهور سابق آمریکا میگفت: "هر که با ما نیست، بر ماست". دیدگاه رژیم جمهوری اسلامی این است که هر کس با ما نیست جاسوس آمریکا و اسرائیل است.
ولی واقعیت این است که در تقابل با هیاهوی وامصیبتای دولتهای رقیب چین و رسانه های آنها، کمونیستها و دیگر انقلابیون و آزادیخواهان نیز از موضع دفاع از منافع پرولتاریا، علیه چنین توافق نامه های غارتگرانهای موضعگیری کرده و مبارزه خود را تا حد ممکن برای جلوگیری از قطعنامه شدن آن ادامه می دهند.
ولی نویسنده، این موضع گیری را آگاهانه با موضع طرفداران آمریکا، سلطنت طلبان و مجاهدین همسنگ میکند.
از این مسأله که چه کسی به تنگ سیائوپیگ، رفیق تنگ سیائوپیگ میگوید و این نقل قول معروف مائوتسهدون را عمدا به فراموشی می سپارد که گفت: «اگر روزی چین یک اسلحه بفروشد، دوباره باید انقلاب را از چینگان شان شروع کرد»، فعلا میگذاریم. اما نویسنده به هر دری میکوبد، آسمان را به زمین میدوزد تا موضع انقلابی کمونیستهائی که چین کنونی را یک نیروی امپریالیستی میدانند و توافق نامه هنوز امضا نشده را غارتگرانه ارزیابی میکنند، با عقب ماندهترین شیوه تفکر و سطح بسیار نازل پلمیک، با عناصر مرتجع پروآمریکائی یکسان جلو دهد.
این امر هیچ چیز دیگری را جز موضع طبقاتی و شیوه تفکر خرده بورژوائی نویسنده که فرسنگ ها با شیوه تفکر پرولتاری فاصله دارد، نمی رساند.
حزب رنجبران، مقالاتی را هم در نشریه خود انتشار میدهد که با امضاء شخص نویسنده مشخص می گردد. این کار خوبی است و لزوما نباید همه مواضع آن با مواضع حزب رنجبران مطابقت داشته باشد. ولی وقتی سبک کار و شیوه تفکر غیر پرولتری و ارتجاعی از نویسندهای که جرو کادرهای حزب محسوب میشود، ظاهر میگردد، آنوقت حزب رنجبران موظف به موضعگیری است. سکوت، تأیید چنین شیوه تفکر خره بورژوائی مرتجعانه است.
حزب رنجبران ایران، امروز بیشتر از گذشته نیازمند نزدیکی و پیوند با طبقه کارگر و زحمتکشان در ایران و در سطح بین المللی است. خصوصیات مشمئز کننده چنین مطالبی از رغبت خواننده به مطالعه نشریات حزب رنجبران و در نزدیکتر شدن و بسیج احتمالی خوانندگان به حزب کاسته و بیشتر، آنان را به دوری از حزب ترغیب می کند.
14.08.2020
مهدوی
**************************
مقاله مورد نقد فوق
مقاله مورد نقد - منتشر شده در نشریه رنجبر ۱۸۲
درباره روابط ایران و چین
از مجلس شورای اسلامی تا اکثر رسانههای پرو ترامپ آمریکایی، از مریم رجوی تا رضا پهلوی، همصدا با وزارت امور خارجه آمریکا، فریاد وطن وطن سر دادند و خطاب به مردم ایران، کجائید عباس میرزایی که جنگ با روسیه را باخت و قرارداد ننگین ترکمن چای را امضا کرد، از قبر سر در آورده و قرارداد ترکمن چای دیگری را بسته است. اینبار نه با روسیه بلکه با چین. خبر تازه نبود .اولین بار مرکز اطلاعاتی نفت و گاز در لندن آنرا دو سال پیش به نقل از یک منبع حکومتی ایران که نامش
را فاش نمی کند امضای قراردادی را به مدت 25 سال بین چین و ایران افشا کرده بود. اما از قرار هنوز تضاد چین و امریکا چنان حاد به سطح امروز نرسیده بود و سر و صدائی هم بلند نشد. اما بناگاه عدهای از نمایندگان در مجلس ظریف را مورد باز و خواست قرار می دهند و در اعتراض به سند پیشنهادی به آن مهر قرار داد دوم ترکمن چای می زنند و ظریف هم به گمان زنیها با گفتن اینکه متن سند محرمانه است دامن میزند . پس از آن غوغایی در رسانهها برپا می شود و همه حوادث دیگر را تحت شعاع قرار میدهد.
اما چرا این همه هیاهوی سراسری و مشترک از طیف راست پرو آمریکایی خارج کشور تا اصلاح طلبان داخل، از احمدی نژاد تا رضا پهلوی و مریم رجوی همه در یک صف علیه پیشنویس سندی که هنوز به امضا نرسیده و محتوای آن معلوم نشده است هیاهو بر پا کردند؟ چگونه است که هنوز دولت چین و ایران، سندی بعنوان عهد نامه یا قرارداد حتی در خطوط کلی آن، امضا نکردهاند و هنوز توافقنامهای هم در کار نیست، جوری جلوه دادند که چینیها جزیره کیش را گرفتند و پنج هزار نیرو پیاده کردند. بنظر میرسد هر کدام از این جریانات به ظن خود به این خیمه شب بازی پیوست و به این بهانه هدف دیگری را دنبال میکرد :
یکم
رژیم جمهوری اسلامی خود اولین جرقه را در مجلس شورای اسلامی زد. رژیم جنایتکار درمانده با اینکار تلاش کرد:
* روی جنبش اعتراضی و اعتصابات متحد و یکپارچه کارگران هفت تپه سایه اندازد و توجه جامعه را از مبارزات کارگران دور نماید
** در روزهایی که آمار گسترش ویروس کرونا رو به فزونی است و در ماندگی رژیم هرروز بیشتر آشکار می شود افکار عمومی را منحرف سازد،
*** ضربه نظامی نطنز را که طبق کلیه گزارشات از درون خود رژیم بوده به امری گذرا تبدیل نماید ،
**** سقوط ارزی را هم که با دستکاری خود رژیم صورت می گیرد که در زمانهای گذشته یکی از دقدقههای بازاریان بود زیر سبیلی در کند.
***** از همه مهمتر زمانی که در سطح جهانی در محاصره کامل قدرتهای امپریالیستی غربی قرار گرفته به مردم نشان بدهد که تنها نمانده و با چین و روسیه متحد است و پشتیبان دارد. اصلاح طلبان هم که عملا به حاشیه رانده شدهاند و طرفدار غرب و اقتصاد نئولیبرالیستی هستند در این زمینه دستی به آتش داشتند.
دوم
امپریالیسم امریکا به سرکردگی ترامپ که به تازگی استراتژی کلی سیاست خارجی را عوض کرده است .استراتژی ضد تروریسم جهانی راکه از زمان بوش پسر در دستور بود به دشمن عمده آمریکا چین است تبدیل کرده است، به ناگاه دشمن مشترکی را کنارهم دید و فرصتی یافت تا در عین حال شکست خود را در حمله به ایران و فشار حداکثری بپوشاند. و با رهبری وزارت امور خارجه آمریکا و رسانههای جیره خوار آن دامنه این هیاهو را گسترش دادند.
نیروهای برانداز ایرانی پرو آمریکایی در خارج که دل به سیاست ترامپ و پشتیبانی ترامپ از نقشه براندازی دل خوش کرده بودند و با انتصاب بولتون به رئیس امنیت ملی تا حدی که وزارت امور خارجه آمریکا مستقیمن دخالت گری را به جایی رساند که رهبران این گروهکهای ضد ایرانی و مزدور را در وزارت امور خارجه برای ایجاد یک آلترناتیو متحد بورژوایی طرفدار غرب جمع کرد. بعضی ها تا حد رئیس جمهور موقت و گروهی دیگر بعنوان آلترناتیو کابینه آینده خود را تدارک دیدند، مدتی بود در پاسیوته و شکست کامل روبرو شده بودند دارودستههای طرفدار آمریکا که خود تا مغز استخوان خود فروخته و ضد مردمی هستند فرصتی یافتند تا با هیاهیو که وطن را حاکمین به چینی ها فروختند تلاش کردند خیانت و مزدوری خود را بپوشانند و با نقابی جدید به میدان آیند.
سوم
اما این طیف را بعضی از چپ های خارج کشور به دایره منحوسی تبدیل کردند. همصدا با جریانات راست پرو آمریکایی که تا بحال حتی از کلمه امپریالیسم مثل جن و بسم الله می ترسیدند و آنرا از ادبیات خود حذف کرده بودند به ناگاه چین را یک امپریالسم متعرض جنگجو در حال تسخیر ایران خواندند این گرایش به اصطلاح چپ بازماندگان گرایش رویزونیستی ضد اندیشه مائوتسه دون، ضد انقلاب چین و ضد کلیه گرایشهای مارکسیست –لنینیستی هستند که از دیر باز با نفی انقلاب چین روی خط ضد کمونیستی، ضد تشکیل حزب کمونیست عمل کردهاند.. آنها زمانی انقلاب چین را چون اکثریت مردمش دهقان بودند انقلاب نمی دانستند و امروز که جامعه چین به دریای عظیم کارگری تبدیل شده است آنرا امپریالیست میخوانند.
نیروهای مستقل کارگری، جنبش چپ و کمونیست و تودههای ستمدیده و رنج کشیده که قرنها است برای ایجاد ایرانی مستقل، آزاد و سوسیالیستی مبارزه می کند در برابر این همه هیاهو و نیروهای سرمایه و فرصت طلب چه میگوید؟
صد سال از مبارزه آگاه و متشکل طبقه کارگر برای تغییر انقلابی جامعه با برنامه اجتماعی سوسیالیستی میگذرد. در این صد سال با اینکه طبقه کارگر و کمونیستها به پیروزی برای تحقق انقلاب سوسیالیستی نرسیده اند اما رشد سرمایهداری در ایران، گورکنان نظام سرمایه را به نیروی تعیین کننده در جامعه تبدیل کرده است. چارهی ایران انقلاب عمیق اجتماعی است یعنی برانداختن طبقه بورژوازی نه جا به جا کردن قدرت سیاسی یک جناح بورژوازی با جناح دیگر. نتیجه چنین تغییری را که با خدعه خمینی و نقشه امپریالیستها در بهمن 57 پیاده شد امروز میبینیم. صد سال تلاش بورژوازی ایران برای سرمایهداری کردن ایران امروز جامعهای را تولید کرده است که اکثریت عظیم مردمش در فقر و تنگ دستی زندگی میکنند و از آزادی و دمکراسی هیچ خبری نیست.
حزب رنجبران ایران خود را گردانی از طبقه کارگر و ادامه دهندهی راه انقلابی و بلشویکی حزب کمونیست ایران که صد سال پیش در بندر انزلی بنیان گذارده شد میداند. نیم قرن مبارزهای سخت و بغرنج علیه دو رژیم بورژوازی سلطنتی و ولایت فقیه به ما درس های گرانبهایی داده است :
ما در این سالها با شناخت بیشتر از انقلاب ایران و جهان، با مبارزه با الگو برداری در یافتیم که انقلاب سوسیالیستی در ایران بمعنی براندازی طبقه بورژوازی توسط طبقه کارگر امریست سخت، بغرنج و در نتیجه طولانی. این وظیفه تاریخی باید بدست وسیع ترین تودههای ستمدیده و استثمار شده و برای خدمت به آنها صورت گیرد. برای رسیدن به این هدف و تحقق انقلاب سوسیالیستی هیچ راه میانبر موجود نیست. در این صد سال همه راههای دیگر امتحان شده است و به نتیجهای نرسیده است. ما که خود را جزئی از طبقه کارگر میدانیم راهنمای عمل خود را کمونیسم قراردادهایم بر اصل اساسی اتکا به نیروی لایزال تودها پافشاری داریم و هر گونه وابستگی به نیروهای سرمایهداری و امپریالیستی را ضد انقلابی میدانیم. پیروزی طبقه کارگر و انقلاب سوسیالیستی را در ایران در گرو کار دقیق سازماندهی در سطوح مختلف و تقویت الترناتیو کارگری میدانیم. و براندازی رژیم جمهوری اسلامی به رهبری طبقه کارگر در بسیج و متشکل کردن وسیعترین نیروهای عظیم مردمی برای استقلال، آزادی، اداره شورای و سوسیالیسم میدانیم. برای انقلاب سوسیالیستی کردن و ادامه آنرا پس از سرنگونی رژیم سرمایهداری حاکم تضمین کردن، احتیاج به ایجاد حزب متحد و سراسری کمونیستی که از میان خود جنبش کارگری و تهیدستان جان بگیرد داریم. این مهمترین و عاجلترین سازماندهی است که جنبش کارگری باید آنرا محکم در دست بگیرد. همه شواهد نشان میدهد که شعار "چاره رنجبران وحدت وتشکیلات است" دارد مایه می گیرد. مبارزات کارگران هفت تپه و دیگر کارگران در سراسر ایران گرایش به وحدت و تشکیلات را قدرت بخشیده است. دیری نخواهد پائید که ایجاد تشکلهای مستقل کارگری به گرایش عمومی کارگری تبدیل خواهد شد. اما این دو تشکیلات هنوز برای انقلاب کردن کافی نیست. طبقه کارگر ایران برای پیروزی باید میلیونها انسان دیگر رنجدیده و ستمدیده را یاری دهد تا متشکل و آگاه به نیروی خود و ضرورت انقلاب سوسیالیستی شوند.
با داشتن چنین جهانبینی و برنامه انقلاب سوسیالیستی، به سند پیشنویس چین و ایران چگونه برخورد باید کرد:
هیچ قراردادی وهیچ سیاستی نمی تواند جلو مبارزه طبقه کارگر را برای تحقق برنامهاش بگیرد و حتی اگر جنگی هم صورت گیرد طبقه کارگر جنگ را به انقلاب برای براندازی رژیم جمهوری اسلامی تبدیل خواهد کرد. موافقت و مخالفت ما با هر قرار دادی از دید انقلاب بسود طبقه کارگر و توده عظیم مردم است بنابراین :
یکم – با هرگونه قراردادی که به استقلال کشور ما لطمه زند و یک جانبه بسود چین باشد مخالفیم و آنرا رد می کنیم.
دوم – ما همچنان امپریالیسم آمریکا را که دارای هشتصد پایگاه کوچک و بزرگ نظامی در جهان است خطر عمده برای مردم ایران و جهان می دانیم و علیه آن مبارزه می کنیم. دنیای بدون سرکردگی امپریالیسم آمریکا مطمئنا بهتر است این قرن سرگردگی آمریکاست.
سوم – هر گونه قراردادی باید علنی باشد و به بحث عمومی و آشکار برسد .با هرگونه قرار داد و حتی بند محرمانه مخالفیم و از نظر ما باطل است.
رژیم جمهوری اسلامی را باید با اتکا به نیروی مردم ایران برانداخت،
با دخالت امپریالیستها مخالفیم.
پیروز باد جنبش کارگری ایران
زنده باد سوسیالیسم
دیلم